بیشترین سؤالی که از نویسندگان پرسیده می شود این است که: "آیا شما هر روز می نویسید ، یا فقط منتظر اعتصاب برای اعتصاب هستید؟" نوعی سرگرمی؟ هیلاری مانتل
مانتل اخیراً در مورد شیوه های نوشتن خود برای " Guardian Review" (16 آوریل ) نوشت . او به خوانندگان گفت که خیلی زود صبح ها از خواب بلند می شود و می نویسد ، شاید برای یک ساعت ، شاید خیلی طولانی تر باشد. بعضی اوقات نوشتن جریان دارد و بعضی اوقات بسیار تردید است. در هر صورت ، مانتل نمی داند آنچه را که او نوشت ، چند ساعت یا شاید حتی چند روز پس از آن بخواند ، آیا چیزی که او تولید کرده است خوب بوده یا خیر. او متن را از دور چاپ می کند و بعد از آن می تواند آن را بخواند ، با فاصله ای از تولید آن. او می گوید نوشتن درباره الهام نیست ، بلکه پشتکار است. این یک کار است. این یک سرگرمی نیست.
مانتل ساندیسونفرهنگ لغت سرگرمی را به عنوان سرگرمی تعریف می کند ، چیزی که برای لذت بردن دنبال می شود ، این شغل اصلی سرگرمی نیست. بنابراین در گفتن اینکه او سرگرمی نیست ، مانتل نیز می گوید نوشتن شغل اوست و مانند هر کار دیگری ، این چیزی نیست که الزاماً همواره آسان باشد. مانتل معتقد است نوشتن چیزی است که اغلب باید انجام شود و باید انجام شود - گرچه داستان داستان خصوصیات خاص خود را در جریان دارد و مانند دیگر نوشتارها نیست.
اما این اشاره مانتل این سرگرمی بود که باعث شد من متوقف و فکر کنم. در حالی که دانشگاهیان نویسندگان تمام وقت نیستند - ما نیز تدریس می کنیم و تحقیق می کنیم - نوشتن سومین شرح شغل علمی است. این به دنبال مانتل سرگرمی نیست ، کاری است که ما در خارج از کار واقعی انجام می دهیم. این است این کار است. نوشتن چیزی که لزوماً به الهام نیاز دارد ، یا چیزی که می توانیم به طور خودکار انتظار داشته باشیم همان نوع لذت را برای ما به ارمغان می آورد ، مانند باغبانی در آخر هفته ، نیست. این فقط کار است.
درک نوشتن آکادمیک به عنوان چیزی غیر از سرگرمی ، دیدن آن به عنوان بخشی از کار ، نشان می دهد که ما دانشگاهیان باید:
راهی پیدا کنید که نوشتن را جدی بگیرید ، نوشتن را به زندگی عادی کار خود تبدیل کنید ، و
انتظار داشته باشید که ، مانند هر بخش دیگر از کار ما ، گاهی اوقات نوشتن به راحتی پیش می رود ، در بعضی مواقع کلمات جریان پیدا می کنند ، اما در بعضی اوقات نوشتن در واقع کار بسیار سختی خواهد بود. و مانند مانتل ، ما به بهترین وجه می توانیم بگوییم که آنچه که ما موفق به نوشتن شدیم ، مطلبی است که وقتی بعداً به آن نگاه جدی می کنیم. ممکن است نوشتن در آن زمان بد / بی فایده باشد اما در واقع خوب است.
من تعجب نمی کنم که آیا بعضی از مشکلات نوشتن دانشگاهی که اغلب در مورد آنها می شنوم - وقت ندارم ، شما باید بخواهید بنویسید ، من فقط می نشینم و به صفحه خیره می شوم ، نوشتن فقط باعث می شود احساس بدی پیدا کنم ، فقط نمی توانم هر روز بنویسم - ممکن است ، جایی که در زیر آنها دفن شده است ، نوعی از اعتقاد سرگرمی. یک باور آگاهانه نیست ، اما برخی از قانون نانوشته که ما در بعضی مواقع جذب کرده ایم .... اعتقادی که نوشتن باید لذت بخش باشد. و / یا این عقیده که نوشتن در واقع کار واقعی بورس تحصیلی نیست ، نوعی افزودنی است که باید زمان اضافی برای آن پیدا شود ... نوشتن به یک مناسبت خاص نیاز دارد ، به لحظه مناسب نیاز دارد ، درست مثل یک روز آفتابی درست به نظر می رسد برای کاشت نهال
من تعجب نمی کنم که اگر صدای بلندتر صحبت کردن و صحبت کردن در مورد نوشتن به عنوان کاملاً ضروری برای بورس تحصیلی مفید باشد.
و اگر ما نوشتن را یک کار دانشگاهی می دانیم ، چگونه می تواند این تدریس را تغییر دهد؟ شیوه نظارت ما؟ و از همه مهمتر ، چگونه مؤسسات ما در واقع می توانند به سمت تقویت و ترویج فرهنگ آکادمیک محور باشند ... در حالی که ما می توانیم برخی کارها را انجام دهیم - مثلاً تعطیل کردن و نوشتن باعث می شود که تمرین نوشتن بخشی قابل مشاهده تر و مشترک تر از زندگی دانشگاهی باشد - ما همچنین نیاز به شناخت جدی تر نوشتن آکادمیک به عنوان کار واقعی داریم.
کلمات کار و بار به ذهن می آیند.